Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-03@20:06:36 GMT

جنگ داراها در روزگار ما هیچ،ما نگاه ندارها

تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۷۰۰۹

جنگ داراها در روزگار ما هیچ،ما نگاه ندارها

راحت روی مبل لم داده،لبخندی ژکوند می زند و از ماشینی ۱۰۰ میلیاردی می گوید که همه ته قصه اش را می دانند.آقای فوتبالیست کمی شوخی را هم چاشنی حرف هایش کرد تا شاید با نمک ریختن بتواند مخاطب را بیشتر مجذوب خودش کند.شاید هم بیشتر بتواند فخر بفروشد:«مرسدس بنزم که نه؛اما آن یکی ماشینم ۱۰۰ میلیاردی است.»۱۰۰ میلیارد حتی نوشتنش هم روی کاغذ سخت است چه برسد به این که در مخیله خیلی از آدم هایی مثل ما بگنجد که پول یک خودرو باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


آقای فوتبالیست لم داد روی صندلی یکی از برنامه های سیمای ملی،فخرش را فروخت و رفت اما هرگز فکرش را هم نمی کرد که کبریت به انبار باروت انداخته باشد.آن هم در جامعه‌ای که خط فقر در پایتختش بر اساس روایت‌های موجود ۳۰به میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگر در آن ۸میلیون و ۶۰۰هزار تومان در بهترین حالتش است!
سال هاست که ورزشکاران در رشته های غیر فوتبالی به تفاوت دستمزدهای ردوبدل شده بین خودشان و فوتبالی ها معترض هستند.بارها این جمله را از خیلی از آنها شنیده ایم که کدام افتخار را بچه های فوتبال کسب کرده اند که این طور به آنها می رسند؟اما خودرو و حواله های میلیاردی اش اصلا یک طور دیگری فضا را بهم ریخت.چرا باید شکست در جام جهانی با آن فضاحت پاداشش حواله خودروهای لاکچری باشد؟کنعانی زادگان بهانه شد و دوباره سر سیم اعتراض ها را به دست غیر فوتبالی ها داد.
امیرمحمد یزدانی کشتی گیر جوان و نایب قهرمان جهان نخستین استوری گلایه ای‌اش را که در اینستاگرام گذاشت یکدفعه سر و کله جواد کاظمیان پیدا شد!بدون ارتباط،بدون مقدمه و کمی قلدرمآبانه.فوتبالیست سال های نه چندان دور پرسپولیس و تیم ملی که البته بیشتر دوران فوتبالش را هم در کشورهای حوزه خلیج فارس گذرانده بود.یکی این گفت و یکی آن تا امیر محمد به توصیه بزرگترهایش دیگر پاسخی نداد.اما از گوشه دیگری از دنیا،پیام صادقیان هم که مدت ها محو شده بود خودش را به مهلکه رساند تا کسی که روزی برایش در استادیوم های ایران " واویلا واویلا" می خواندند! مرثیه خوان دیگران شود.از اینجا قصه متفاوت رقم خورد و جامعه ورزش با ادبیاتی از سوی ورزشی ها روبرو شد که شاید بهترین کلمه برای توصیفش این باشد " شنیع".
کنعانی زادگان میلیاردی فخر فروخت،یزدانی برای خودش اعتراض کرد که چرا سهم آنها کمتر است و کاظمیان و حاج صفی و خیلی از فوتبالی ها و منهای فوتبالی ها هم برای خودشان سینه زدند که "بدهید،حق مان است."
این وسط کسی اصلا از خودش نپرسید که در ورزش بیشتر آماتور و دولتی ایران!اصلا چرا باید چنین پرداختی هایی وجود داشته باشد و یکی ماشینش ۱۰۰ میلیارد بیارزد و دیگری برای اینکه به او نداده اند،جنجال به راه بیاندازد و این وسط مردم هم دست و پا بزنند زیر فقر و بدبختی و نداری.به یکی رانت را نداده اند یکی اصلا ندارد که بخواهد دنبال آن ندادن ها برود!قصه این است که هر کسی برای نفع خودش می جنگد،فوتبالی برای خودش،کشتی گیر برای خودش،ووشو کار برای خودش و مردم برای همه آنها!

۲۵۸ ۲۵۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1828921

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: مرتضی رضایی تیم ملی فوتبال ایران فدراسیون کشتی جام جهانی فوتبال فوتبالی ها برای خودش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۷۰۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید

این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز است. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می‌شود، جشن نیمه‌شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده‌اند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیت‌هایی آشنا می‌کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می‌رسد و هنگامه عمل به شعارها می‌رسد، آن نمی‌کنند که می‌گفتند. رمان در فضایی مکاشفه‌گونه و بی‌زمان پیش می‌رود و مواجه همه آدم‌ها را می‌بینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا» ی جوان.

شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدم‌ها را با بهانه‌هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می‌کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی‌کند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان می‌گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفت‌های انتظار را با شخصیت‌های قصه‌اش برای مخاطب روایت نمی‌کند، بلکه به تصویر می‌کشد و نشانش می‌دهد… انسان‌های مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.

نویسنده در پایان همه موشکافی‌ها در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می‌تپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش می‌آید…

خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • سیره امام صادق (ع) برای روزگار فعلی ما پند‌های مهم دارد
  • روزگار سیاه فوتبال خوزستان، تیره‌تر از رنگ نفت؛ محکوم به سقوط!
  • وقتی بی‌بی‌سی نزد کارشناسان خودش هم مقبولیتی ندارد! + فیلم
  • عمو پورنگ به «لالایی» نزدیک شد و تلویزیون به سریالی فوتبالی!
  • محبت یک کشش روانی است یا امر اختیاری؟
  • یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگ‌زاده!
  • منش طلبگی | الماس گرانبهای روحانیت
  • کنایه روحانی به جنجال ساخت مسجد در پارک قیطریه
  • سرنوشت عجیب عابربانک‌های فوتبالی؛ باشگاه‌داری در زندان!
  • «کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید